محسن کدیور ( متولد1338 فساء ) محقق ، نویسنده و اندیشمند دینی است. او مبنای انواع دینداری ها را نوع مواجهه با سنت نبوی می داند . به نظر او مراد از سنت نبوی قول ، فعل و تقریر رسول اکرم می باشد.که در نیم قرن اخیر چهار رویکرد مختلف با سنت نبوی بلکه با اسلام قابل ذکر است.

الف – رویکرد اول مواجهه سنتی که پرطرفدار ترین و پر نفوذترین رویکرد اسلامی است ، مراد از آن مواجه به شیوه گذشتگان در زمان حال با سنت نبوی است . از آنجا که وجه  غالب در معارف اسلامی همواره علم فقه و شریعت بوده است ، مواجه سنتی با سنت نبوی مواجه ای ” فقهی ” است. ( کدیور ، 1385 ، به نقل از ذوالفقاری )

ب – رویکرد دوم مواجهه سنت گرایانه با سنت نبوی است. سنت گرایی نحله ای منتقد مدرنیته و معتقد به وحدت متعالی ادیان و حکمت خالده است.( همان ، همان جا )

ج – رویکرد سوم مواجهه بنیادگرایانه با سنت نبوی است . بنیادگرایان دیندارانی هستند که می خواهند بهشت اخروی را در دنیا برقرار کنند و به هر قیمتی مناسبات دینی را در جهان مسلط کنند.معتقدند در راستای این هدف متعالی می توان از خشونت و زور نیز استفاده کرد. از این دیدگاه قدرت ی و لوازم آن نقطه مرکزی اندیشه دینی محسوب می شود.(همان ، همان جا)

د – رویکرد چهارم مواجهه نواندیشانه با سنت نبوی است.نوانددیشان ، مسلمانانی متجدد هستند که با قرائتی روشنفکرانه از اسلام برآنند که در جهان مدرن دینی زندگی کنند . آنان با هر دو مقوله سنت و مدرنیته مواجهه ای انتقادی دارند.( همان ، همان جا)

محمد میرسندسی
او مبنای تقسیم بندی خود از انواع دینداری را اینگونه بیان می کند : به لحاظ سطح ( طول ) دینداری دارای دو هسته مرکزی و پیرامونی است . دینداری مبتنی بر ابعاد اصلی دین در سطح مرکزی و محور کانونی دینداری قرار داردو گونه های دیگر دینداری ، که در مواردی در سطح نگرش ها و طرز تلقی ها راجع به دین جای میگیرند ، لایه پیرامونی دینداری را شکل می دهند . از سوی دیگر لایه های پیرامونی دینداری را می توان مقتضیات و ضرورت های تاریخی ادیان نیز محسوب کرد.

انواع دینداری مبتنی بر ابعاد اصلی دین : در تقسیم بندی مبتنی بر ابعاد اصلی دین ، او 5 نوع دینداری را برمی شمرد.

الف ) دینداری متعادل : همانطور که بیان شد ، دینداری متعادل یکی از حالت های تقسیم بندی دینداری مبتنی بر ابعاد اصلی دینداری است که بازتاب دهنده تمام ابعاد اصلی دینداری است . این نوع از دینداری با دینداری مطلوب و یا آنچه مورد تأکید و توجه ارباب دین و متولیان و مقامات رسمی دین قرار دارد همانند است . در این حالت اخلاق و مناسک لایه های بیرونی دینداری محسوب می شوند ، که از دیدگاه ناظر بیرونی هم بیشتر قابل مشاهده و عینی اند و باورها و تجربه دینی لایه های درونی دینداری اند که در ظاهر قابل مشاهده نیستند ( محمد میرسندسی ، 206:1390 )

ب ) دینداری مناسک گرا : یعنی شکلی از دینداری که در آن شاهد برجستگی و اهمیت یافتن اعمال و مناسک دینی ، و در این چارچوب ، کم توجهی و بی اهمیتی نسبت به سایر ابعاد هستیم. مطهری در ارتباط با اینگونه دینداری می گوید : یک وقت اگر مراقبت نشود می بینید جامعه فقط به سوی این ارزش کشیده می شود و می بینید که اسلام می شود فقط عبادت کردن ، فقط مسجد رفتن و نماز مستحب خواندن و دعا خواندن و تعقیب خواندن ؛ یعنی به سوی چیزهایی کشیده می شود که اگر جامعه در این مسیر به حد افراط برود، همه ارزش های دیگر مسخ می شود . »( مطهری ،31:1362 ).  بنابر این مناسک گرایی به لحاظ دینداری به دینداری گفته می شود که در آنها بیشترین جلوه دین را در قالب بعد مناسکی دین می توان مشاهده کرد ( همان ، 210 )

ج ) دینداری باورگرا : در یکی دیگر از حالت های این گونه دینداری ملاحظه می شود که فرد دیندار، به برخی از جنبه های دینی توجه و اعتقاد دارد، منتها به صورتی که بتواند جلوه گره تمام خواسته های دین از یک فرد مومن باشد ، نیست. نمونه هایی از این افراد را می توان کسانی دانست که باورهای کلی نسبت به برخی اصول دین دارند ، منتهی این اعتقادات به صورت تأمین یافته در زمینه تمام جنبه های دین مشاهده نمی شود. همچنین در نمونه ای دیگر از اینگونه می توان به افرادی اشاره کرد که به این ویژگی یا وضعیت آنها در ایام خاص مذهبی مانند ماه محرم یا ماه رمضان در ایران پی برده می شود ( همان ، همان جا )

د ) دینداری تجربه گرا : در اینگونه از دینداری بعد تجربی دین برجستگی بیشتر نسبت به ابعاد دیگر پیدا می کند. فرقه های متنوع صوفی گری ، درویش مسلکی ، قلندری و مرتاضی گری نمونه های بارز از اینگونه دینداری محسوب می شوند( همان ،212 ) .

ه ) دینداری اخلاقگرا : در نمونه ای دیگر از برجسته سازی یکی از ابعاد دین می توان به دینداری اخلاقگرا اشاره کرد . البته در این باره که اخلاق یکی از ابعاد دینداری است ، به مانند ابعاد دیگر ، با قاطعیت نمی توان اظهارنظر کرد ؛ از این نظر که اخلاق را نمی توان زاییده دین به حساب آورد .  البته ااخلاق به صورت جدی مورد توجه ادیان قرار دارد، اما براساس بحث بالا اخلاق را یک پدیده پیشینی نسبت به دین می توان در نظر گرفت ، به این معنا که اخلاق زاییده دین نیست بلکه با پیدایش و ظهور دین ، بر اخلاق خاصی که از آن به عنوان فضیلت های اخلاقی می توان نام برد ( بایدها ) ، تأکید شده است و یا برخی از خصوصیات اخلاقی ، که با عنوان رذیلت های اخلاقی از آن ها یاد می شود ( نبایدها ) ، نکوهش شده است ؛ و داعیه ادیان ارتقاء موقعیت اخلاقی است چنانکه الگوی اخلاقی را هم به پیروان

عرضه می دارد ( همان ، 217-218 )

انواع دینداری مبتنی بر لایه پیرامونی دین :

الف ) دینداری رسمی / غیر رسمی :

این تقسیم بندی نه به صورت کامل از ه های پیشین متمایز است ، بلکه تقسیم بندی ” دینداری رسمی/ غیر رسمی ، چشم انداز و زاویه ای دیگر را برای نگاه به دینداری و شناخت بیشتر آن مورد توجه قرار می دهد. بر این اساس باید اشاره کرد که دینداری های نامتعادل که در دسته بندی پیشین مطرح شد و به سمت فروکاستی یک یا چند بعد از دین تمایل دارند ، نمونه هایی از دینداری های غیر رسمی ، در مقابل دینداری متعادل ، که نمونه دینداری رسمی است ، محسوب می شوند.درباره دینداری غیر رسمی ، برخی از این فروگذاری ها در طی زندگی روزمره ، و بنابر ساده سازی دین در زندگی روزمره ، و مبتنی بر تلقی خودبنیاد افراد از دین صورت می پذیرد ( همان ،225 ) .

ب ) دینداری ایدئولوژیک / غیر ایدئولوژیک :

در این گونه از دینداری دو حالت کلی وجود داردکه آن ها را بر دو حد یک طیف قرار دادیم: ورورد / عدم ورود دین به عرصه عمومی ، و بطور مشخص تر آمیختگی دین با عرصه ی و در فواصل میانی این دو حد انواعی دیگر از دینداری ها ، یا به بیان دقیق تر ، نحوه نگرش و طرز تلقی راجع به جایگاه اجتماعی دین ، را می توان متمایز ساخت.

بنابراین زاویه ای دیگر از نوع شناسی دینداری افراد از این چشم انداز مشاهده پذیر ، و قابل بررسی و تجزیه و تحلیل است ، که به این ترتیب ، دو حد نهایی اینگونه دینداری را ایدئولوژیک / غیر ایدئولوژیک می توان نام نهادو بر این مبنا ، بخشی از باورها ، مناسک و شعائر دینی در عرصه های عمومی معنا ، تجلی و گسترش پیدا می کند ( همان ، 229-230 ) .

ج ) دینداری سنتی / پویا :

اینگونه دینداری به جنبه ای دیگر از دینداری در قالب مفاهیم سنت گرایی/ نوگرایی اشاره دارد و این موضوع در دوره های جدید که ابعاد مواجهه دین با پدیده مدرنیته ، توسعه قابل ملاحظه ای یافته است ، دامنه وسیع تری پیداکرده به نحوی که در میان اندیشورزان مسلمان در دو سده اخیر دو گرایش سنتگرا» و تقریب گرا » را می توان بسترهای فکری برای دینداری سنتی و پویا به حساب آورد. همچنین بر همین پایه ، در فقه شیعه دو گرایش متمایز فقه سنتی » در برابر فقه پویا » ادبیات این حوزه معرفت دینی را در دو دهه اخیر تحت تأثیر قرار داده است .

دینداری سنتی/پویا همانند تقسیم بندی های پیشین ، دو حد طیف اینگونه دینداری را شکل داده و مراتب بین دو حد میزان دوری / نزدیکی به یکی از این دو حالت کلی را مشخص می سازند( همان ، 232-233)

 

د ) دینداری با واسطه / بی واسطه :


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها